خاطرات عید93
عید همه مبارک ،عید پسرمن هم همچنین
سال٩٢ با تمام خوبیا و بدیاش گذشت پارسال طاها کوچولو بود اما نه دقیقا امسال سال جدید و کنار خانوادش و بغل باباش شروع کرد . خیلی خوابش می اومد اما تصمیم داشتم سال تحویلی بیدار نگهش دارم و موفق بودم . بداخلاق شده بود چند دیقه بعد سال تحویل بغلم خوابش برد. تا صبح خوابید.
تو ایام عید درواقع طاها تمرین راه رفتنش بود بی هوا دستشو ول می کرد و راه می رفت دقیقا مثل عروسک کوکیا اوایل با دستای بالا و با زحمت و کنترل شدید کنترل سرعتشم نداشت و نمیتونست حرکتش رو کند و متوقف کنه اما الان چی داریم یه طاها که دوره خونه راه میره دورخودش می چرخه می تونه مسافت کامل دوتا اتاق رو بره و برگرده دستش پایینتر اومده وایمیسه و میشینه دیشب از تو پش گرفت و بلند شد و راه رفت هنوز نمی تونه اززمین بلند شه
گریه کنان دنبالم راه میافته
از در وایساده میگیره و بازو بسته می کنه حدودا 20 بار اینکارو میکنه
واکرشو دوس داره دیروز فکرمیکرد چارپایم چرخ داره و هی حلش میداد که راه بره با کامیون و رورک هم مثل واکر برخورد میکنه عاشق توپ فرمون ماشین خودماشینه
5فروردین دوتا دندوناش جوونه زدن اول سمت راستش همیشه در میاد
بهش میگم بترسون می گه پخخخخخخخخخخخخ
وقتی میگم کلاغ پر دستشو میبره بالا به طاها که می رسه دست میزنه
اتل متل کردنی دستشو پشت هم میزنه به پاش
وقتی می گم دست نزن اوایل لباش و غنچه می کردو میزد زیر گریه اما الان سرشو می زاره رو پام و سعی میکنه یواشکی درحالی که بر و بر نگاهم میکنه بهش دست بزنه اما یه اخم کافیه دست نزنه
نازنین رو که د ید خیلی خوشحالشد
به مائده دست نمی زنه و اذیتش نمی کنه اما وقتی مائده داد میزنه گریه کنان فرار میکنه
سر گوشی موبایل دعواشون شده بود ک طاها فراریش داد . دکمه کامپیوتر و تلویزیون بابا اینا رو می زنه خاموش میکنه عاشق لباسشویی بر وبر زل میزنه بهش اما حتما باید من کنارش باشم . خوابش از 4 بار شده 3 بار غذا خوردنش بد شده بذ غلقی میکنه مثل قبل خوش خوراک نیس اما به ماست علاقه مند شده
وقتی غذایی که دوس نداره دستم میبینه فرار میکنه و گریه میکنه و تازگیا جیغم میزنه
دیروز باباش حموم بود هلم میداد که بره حموم این اخلاقشو باید بترکونم
الانم مثل یه فرشته خوابه بیدار شه دوباره می خواد بهم بچسبه